دبستان شهید وصالی

روستای نبی وند چواری

دبستان شهید وصالی

روستای نبی وند چواری

جشن در ایران باستان

واژه "جشن" ، از از یَسنَ Yasna اوستایی است که برابر با ستایش کردن است، در پهلوی بگونه "یَزِشن" (ش ساکن) آمده است و در پارسی نو به جشن دگرگون شده است.
در فرهنگ ایرانیان باستان؛ جشن و شادی خردمندانه بسیار نیکو شمرده میشده، چرا که نشانگر شادمانی و ستایش و سپاسداری آدمیان از آفریننده یکتا، و کوشش بسوی راستی و پاکی بوده است. مویه و زاری و افسردگی در فرهنگ ایرانیان باستان بسیار ناپسند و اهریمنی بوده است؛ زیرا افسردن و زاری کردن نشانه ناخرسندی از آفرینش پروردگار و داده های او و ایستادگی در برابر رایمندی و پادشاهی آرمانی خداوند بر کیهان شمرده میشده است. در سخنان باستانی میشنویم که: "وای بر زمینی که در آن مویه کنند."

ایرانیان باستان از روزگار پیش از اشوزرتشت، بر رویدادهای کیهانی بسیار ارج مینهادند و بیشتر جشنهای ایرانی بر پایه یک رویداد کیهانی یا یک رخداد بزرگ زمینی بوده است.
بزرگترین جشن امروز ایرانیان، نوروز، خود گواه این سخن است، که از دیدگاه ستاره شناختی، برابر با روز آغاز بهار، و همزمان با برابری بهاری (اعتدال ربیعی) میباشد و جشنی بسیار باستانی است. پیش از این درباره نوروز و پیشینه آن بسیار سخن گفتیم.
نامهای جشنهای باستانی هر ماه و برابرنهادِ تاریخ امروزیشان در گاهنامه خورشیدی و میلادی در زیر آمده است:
(فروردینگان)=بزرگداشت درگذشتگان: ۱۹ فروردین برابر با 8 آوریل Farvardin-gaan = 8th April
(اردیبهشتگان)=روز بزرگداشت همه آتشهای جهان:۲ اردیبهشت در گاهنامه کنونی ایران برابر با 22 آوریل 22nd April Ardibehesht-gaan=
(خردادگان)=روز بزرگداشت رودها و دریاها: ۴ خرداد برابر با 25 مه Khordaad-gaan = 25th May
(تیرگان)=جشن آب پاشان و بزرگداشت باران، همچنین روزی که آرش با پرتاب تیر مرزهای ایران با توران را مشخص کرد:: ۱۰ تیرماه برابر با اول جولای Teer-gaan= 1st July
(امردادگان) ۳ امرداد برابر با 25 جولای ): از پیشینه و چگونگی برگزاری این جشن اطلاع زیادی در دست نیست اما هنوز زرتشتیان آنرا برگزار می کنند و به نیایش و شادی می پردازند Amordaad-gaan= 25th July
(شهریورگان) ۳۰ امرداد برابر با 21 آگوست: این جشن هم همانند امردادگان، نمیدانیم در زمان باستان چگونه برگزار میشده. اما هنوز هم جشن گرفته میشود. Shahrivar-gaan = 21st August
(مهرگان)= ارجمندترین جشن باستانی پس از نوروز، روز پیروزی کاوه آهنگر بر ضحاک و روز آغاز نیمه سردِ سال و برداشت خرمنهای کشاورزی: ۱۰ مهر برابر با دوم اکتبر Mehr-gaan = 2nd October
(آبانگان)= روز بزرگداشت جویبارها و رودها و کاریزها (قناتها): ۴ آبان برابر با 26 اکتبر Aabaan-gaan = 26th October
(آذرگان)= روز نیایش آتش پاک کننده، یکی از چهار آخشیج (عناصر چهارگانه): ۳ آذر برابر با 24 نوامبر Aazar-gaan = 24th November
(دیگان)= روزهای بزرگداشت آفرینش: ۲۵ آذر، ۲ و ۹ دی (سه روز از ماه بنام دی=(آفریننده؛ خدا) بوده است پس سه روز از ماه دی جشن گرفته می شده) برابر با 16 دسامبر ، 23دسامبر ، 30 دسامبر Day-gaan = 16th, 23rd , 30th December
(بهمنگان) = روز بزرگداشت اندیشه نیک: ۲۶ دی برابر با 16 ژانویه Bahman-gaan = 16th January
(اسفندگان)= روز بزرگداشت زن و زمین، روز عشق و مهر(جشنی باستانی که جشن ولنتاین امروز با آن از نظر تاریخ برگزاری همخوانی دارد و چه بسا سرچشمه ولنتاین به این جشن برسد.): ۲۹ بهمن برابر با 18 فوریه Spandaarmaz-gaan =18th February

امروزه جشنهای مهرگان، تیرگان، و سپندارمذگان همچنان به گستردگی برگزار می شوند.
افزون بر جشنهایی که گفتیم، جشنهای دیگری هم برگزار می شده است که یکی از بزرگترین آنها (جشن سده) در دهم بهمن ماه برابر با سی ام ژانویه است و ارج آن کمتر از نوروز نبوده است. پژوهشهای گوناگون درباره چراییِ نامگذاری این جشن انجام گردیده، برخی بر این باورند "سَدَه" در زبان اوستایی به معنای برآمدن و بالا آمدن خورشید است. برخی نیز کویند که در این جشن 100 روز از آغاز زمستان بزرگ باستانی گذشته است و بدین روی سده خوانده میشود. چرا که با در دید گرفتن آب و هوای روزگار باستان، زمستان بزرگ از پایان مهر آغاز میشده و پنج ماه بدرازا می کشیده است. برخی دیگر همچون در شاهنامه فردوسی بزرگ؛ باور آنست که سده گرامیداشت روزیست که آدمی آتش را کشف کرد. برخی نیز می گویند در این شب ستاره گرما به زمین می‌آید و پس از سده کمر سرمای زمستان می شکند و زیستبوم برای بهار آماده می شود. Sadeh= 30th January

گاهنبارها
گروهی از جشنها نیز بوده اند که به آنها (گاه انبار؛گاهَنبار Gaahanbaar ) می گفته اند. هر گاهنبار در چند روز برگزار می شده است. گاهنبارها جشن های بسیار باستانی هستند و از روزگاری بیادگار مانده اند که نیاکان ما تازه کشاورز شده بودند کاشت و داشت و برداشت خرمن انجام میدادند و برای زمستان بزرگ آنها را انبار می کردند، و زندگی و مرگ مردمان از وابستگی به شکار و گردآوری دانه ها و میوه ها،به گونه ای آرمانمَند(=هدفمند) به کشت و کار بر پایه دانش و آزمودگی و برنامه دگرگون گردیده است.
پسان، در روزگار پس از اشو زرتشت این جشنهای باستانی،بافتار تازه ای پیدا کرده و به جشنهای بزرگداشت آفرینش دگرگون گشتند. در این زمان، در هنگام گاهنبارها مردم خوراک و نوشیدنی میان نیازمندان پخش می کرده اند و به آن (meyazd مِیَزْد= که خوراک بوده مانند نان و آش و ...، zohrزوهْر= که نوشیدنی بوده مانند شیر و شربت و ...) میگفته اند که سرچشمۀ همان آیینی است که امروز آنرا (نذر و خوراک نذری) می گویند.
هر گاهنبار در پنج روز جشن گرفته میشده است، چنانکه امروز نیز بهمین گونه بزرگ داشته میشود.

Maidh-yo-zarem مَیدْیوزَرِیم: نخستین گاهنبار روز پانزدهم اردیبهشت ماه(پنجم ماه می)، نیمه بهار یا چهل و پنجمین روز از اول سال که گویند در آن آسمان آفریده شد. (5th May)
Maidh-yo-shema : مَیدیوشِمَ: روز پانزدهم تیر ماه (ششم جولای) صد و پنجمین روز سال که گویند در این روزها آب آفریده شد. (6th July)
Paiti-shahem پَـیْته‌شَـهِیم: روز سی‌ام شهریور ماه صد و هشتادمین روز سال که باور آنست که در این روزها زمین آفریده شد. (21st September)
Ayaa-threma. اَیاثْرِمَ: سی‌ام مهر ماه دویست و دهمین روز سال که در آن گیاه آفریده شد. (22nd October)
Maidh-ya-rem مَیْدیارِم: بیستم دیماه دویست و نودمین روز سال که جانوران آفریده شدند. (10th January)
Hamas-path-maedem هَـمَـسْپَـتْمَـدِم: آخرین روز سال یعنی سیصد و شصت و پنجمین روز سال (برابر با نوزدهم مارس)، که وَهیشْتْواشْت گاه (یا: وَهیشتُ ایشتی) می‌نامند است که مردمان آفریده شدند. این گاهنبار در پنجۀ دزدیده یا بهیزک( 5 روز پایان سال که از روزهای سال شمرده نمیشده است) برگزار می شده. (19th March)

جشنهای بزرگ دیگری هم در ایران باستان داشته ایم. مانند شب چلّه (21st December = Shab-e-Chelleh)، که درازترین شب سال و شب زادن مهر است و از روز پسین، که روز نخست دیماه است؛ برابر با 21 دسامبر، روزها رو به درازی و شبها رو به کوتاهی میروند. این جشن بسیار باستانی است و به روزگاری باز می گردد که مردمان هندوایرانی هنوز یک گروه بودند و از یکدیگر جدا نشده بودند و ایزد میثره (مهر) از ایزدان بسیار ارجمند و شاید که ارجمندترین ایزد بشمار می رفت..
دیگر از این جشنهای بزرگ، روز سیزدهم نوروز (تیر روز از فروردینماه برابر با 2 آوریل) Sizdah-be-dar) = (2nd April است که این پندار که سیزده شماره شومی بوده بسی نادرست است و ایرانیان آنرا نیک و فرخنده شمرده، گرامی میداشته اند.
جشنی که امروز بنام چهارشنبه سوری (charshanbeh-soori) مینامیم و هر سال بهمراه آتشبازی، در ایوارگاهِ(=غروب) فرجامین سه شنبه سال برگزار می شود، به گمان نزدیک به باور، در زمان باستان یکی از روزهای گاهنبار پایان سال؛ هَـمَـسْپَـتْمَـدِم بوده است که در آن آتش بر بامها افروخته میشد و بوی خوش سوزانده میشد، تا روان درگذشتگان که در پیایان سال برای بازدید این جهان بسوی خانه های خود می آمدند آتش را ببینند و بازماندگان را در روشنی و شادی دیدار کنند. همان آیینی که امروز نیز ایرانیان در واپسین پنجشنبه سال، برای بزرگداشت درگذشتگان خود به آرامگاهها میروند و شمع روشن میکنند و با گذاشتن هفت سین و گل و سبزه بر آرامگاه مردگان، روان آنان را در پایان سال گرامی میدارند. پسان، بروزگارِ پس از یورش تازیان؛ برای نگاهداری از آن آیین؛ ناچار این آیین بنام چهارشنبه سوری درآمده است. چون همانگونه که گفته شد، در روزگار باستان ما هفته نداشته ایم و هر روز ماه نامی داشته و واژۀ چهارشنبه که روزی از روزهای هفته است باید چیزی تازه شمرده شود..واژه­ "شنبه" از واژه عبری Shabbath ؛ برگرفته از واژه Shabath (به معنی استراحت و آسودن) آمده است. این واژه، معنی «روز استراحت» و «روز نخست هفته» دارد . این واژه در یونانی بگونه Sabbatan و Sabbato است. در لاتین؛ Sabbata و Sabbatum و در در عربی نیز به گونه «سَبت» در آمده و پس از یورش اعراب به ایران اندر شد و پس از براندازی آیینهای کهن ایرانی و جلوگیری تازیان از سخن گفتن مردم ایران به زبان پارسی، هفته را جایگزین نامگذاریهای روزهای ماه نمودند و ایرانیان آمیزه های یکشنبه، دو شنبه .و .... را بناچار برای نگاهداشتن گاهها، برآن افزودند.
بجز همه این جشنهایی که در این نوشتار آمد، ایرانیان باستان جشنهای آیینیِ بسیاری داشته اند. مانند جشن سروشگان، جشن نیلوفر و بسیاری جشنهای دیگر که همه در بزرگداشت آفرینش و ستایش بزرگی و رایمندی آفریننده و پدیده های بی مانند جهان هستی بوده اند.

گاهان بار

گاهان بار ها

در گاه شماری باستانی شش گاهان بار داریم که از جشن های موسمی زرتشتیان به شمار می آیند. گاهان بار به چم گاه های بار و برپایی گاههای بار همگانی و مهمانی است. گاهانبار در اوستا یا اریه نامیده میشود که از واژه یاره آمده است و به معنی جشن سال است.

زرتشتیان در این شش روز انجمن های مهمانی و داد و دهش برپا می کنند و بار همگانی میدهند و با خواندن نماز و نیایش ، سپاس آفرینش های اهورامزدا به جا می آورند.

این شش روز گاهان بار بدین گونه هستند:

 

Maidh-yo-zarem،میدیوزرم گاه :

از روز خور تا دی بمهر در اردیبهشت ماه . چهل و پنجمین روز از اول سال.

که در آن آسمان آفریده شد.

Maidh-yo-shema،میدیوشهم گاه :

از روز خور تا دی بمهر در تیر ماه ، صد و پنجمین روز سال.

که در این روز آب آفریده شد.

Paiti-shahem،پیتی شهم گاه :

از اشتاد تا انارام در شهریور ماه ، صد و هشتادمین روز سال.

که در این روز زمین آفریده شد.

Aya-threm،ایاسرم گاه :

از اشتاد تا انارام در مهر ماه ، دویست و دهمین روز سال.

که در آن گیاه آفریده شد.

Maidh-ya-rem،میدیارم گاه :

از مهر تا ورهرام در دی ماه ، دویست و نودمین روز سال.

که جانوران آفریده شدند.

Hamas-path-maedem،همس پت میدیم گاه :

از اهنود تا وهیشتوایش گاه ، در آخرین روز کبیسهٔ سال یعنی سیصد و شصت و پنجمین روز سال که وهیشتواشت گاه می‌نامند واقع است.

که مردمان آفریده شدند.

 

بیشتر بخوانیم : جشن های فصلی و گهنبار ، گاهان بار

 

روزهای یادبود هما روانان ( درگذشتگان )

روز اورمزد و تیر ماه : پرسه همگانی تیر ماه به یاد کشته شدگان جنگ.

روز خور و دی ماه : روز درگذشت اشوزرتشت.

روز اورمزد و اسفند ماه : پرسه همگانی اسفند ماه به یاد کشته شدگان جنگ.

 

روزهای پرهیز از خوردن گوشت در هر ماه

در این روزها از هر ماه زرتشتیان از خوردن گوشت پرهیز میکنند :

وهمن ، ماه ، گوش ، رام


نام روزهای هفته در ایران باستان

هفته !

 

هرچند در گاهشمار زرتشتی چیزی به نام هفته وجود ندارد و هر ماه به 30 روز بخش میشود که هر روز نام خود را دارد ولی آیا می دانید نام روزهای هفته‌ فرنگی ، ریشه کهن ایرانی باستانی دارند؟!

 


نام روزهای هفته در باستان بدین گونه بوده است:

 


کیوان شید (شنبه) :

 

نخستین روز هفته به نام کیوان شید نامگذاری شده است که تشکیل شده است از کیوان + شید . کیوان بعد از مشتری بزرگترین سیاره شمرده میشود که 700 برابر زمین است. آنرا زحل نیز نامیده اند. شید نیز به معنای نور و روشنایی است. از این رو، روز نخست ایرانی حکایت از سیاره روشن و نورانی را دارد .

 


مهر شید (یکشنبه) :

 

روز دوم از هفته مهرشید است که مهر آن به معنای دوستی و مهربانی در پهلوی میتراست . مهر برگرفته شده از آئین هفت هزار ساله میترایی است. مهر همچنین ایزد عهد و پیمان است و در اوستا آمده است که هیچ چیز بر ایزد مهر پوشیده نخواهد بود. نامگذاری این روز به مهرشید حکایت از تعهدی است که بین مردمان باید برقرار باشد زیرا در ایران باستان پیمان شکنی و دروغ بزرگترین گناهان به حساب می آمده است. شید نیز به مهنای روشنایی و نورمی باشد .

 


مه شید (دوشنبه) :

 

مه بر گرفته شده از ماه است که این نیز از آیین میترایی کهن ایرانی آمده است. خورشید و ماه از تندیس های آئین میترایی بوده اند که نشان از قدرت و پویایی جهان آفرینش دارند . سومین روز هفته در ایران باستان به نام این نماد خداوند نامگذاری شد و آنرا مهشید به معنای ماه روشن و نورانی نام گذاشتند .

بهرام شید (سه شنبه) :

 

بهرام برگرفته شده از ورهرام زبان پهلوی باستان است و از یک سو نام ستاره مریخ است. بهرام ایزد پیروزی در ایران باستان شمرده می شده است و اندیشه نیاکان ما بر این بوده است که خداوند یکتا (اهورامزدا) نیروی هایش را برای اجرا در بین افراد بشر بین ایزدان (فرشتگان) خود تقسیم نموده است تا آنان ، آنرا برای مردمان پیاده کنند. از این رو بهرام ، ایزد پیروزی نامیده شده بود و چهارمین روز هفته به نام روز پیروزی روشنایی بر تاریکی و غلبه انسان بر بدی ها و اهریمن نامگذاری شد .

 


تیرشید (چهارشنبه):

 

تیر برگرفته شده از تیشتر پهلوی است. نیاکان ما تیر را ایزدان و نگهبان باران نامگذاری نموده اند و اینگونه می پنداشته اند که اهورامزدا برای یاری رسانی به کشاورزان و جلوگیری از خشکسالی و باروری زمین و سبز و سالم و پاکیزه ماندن جهان به ایزد باران فرمان میداده است که به یاری مردمان برسد. در کل این روز به نام روز روشنایی باران و خواست پروردگار برای حفظ طبیعت نامگذاری شده است.

 


اورمزد شید (پنجشنبه):

 

اورمزد نام دیگری از دهها نام اهورامزدا است که همگی حکایت از قدرت و توانایی پروردگار دارند. این نام از واژه های پهلوی ارمزد، هرمزد، اورمزد، هورمزد، اهورامزدا، مزدا گرفته شده است . از این رو پنجمین روز هفته به نام روز روشنایی خداوند نامگذاری شده است. این واژه هنوز به گونه ای دیگر در شب های جمعه برقرار است و هنوز تصور مردمان ما بر این است که شب های جمعه روز ارتباط با خداوند و فوت شدگان است .

 


ناهید شید (آدینه):

 

ناهید همان آنهیته یا آناهیتا است که ایزد آب قرار گرفته است. در اوستا آناهیتا به صورت دوشیزه ای بسیار زیبا، قدی بلند و اندامی تراشیده نام نهاده شده است و نام دیگر ستاره ونوس نیز آناهیتا یا ناهید است. به این ترتیب ، روز جمعه روز روشنایی آب و مظهر بخشندگی و عنایت پروردگار نامگذاری شد .

 


اینک با بررسی ریشه‌های این واژگان به این بر‌آیند ساده می‌رسیم:

 

 

کیوان شید : شنبه
Saturday = Satur + day
Saturn = کیوان

مهرشید : یکشنبه
Sunday = Sun + day
Sun = مهر، خور (خورشید)

مهشید : دوشنبه
Monday = Mon + day
Moon = ماه

بهرام شید : سه‌شنبه
Tuesday = Tues + day
Tues = god of war = Mars= بهرام

تیرشید : چهارشنبه
Wednesday = Wednes + day
Wednes = day of Mercury = Mercury = تیر

هرمزشید : پنج‌شنبه
Thursday = Thurs + day
Thurs = Thor = day of Jupiter = Jupiter = هرمز

ناهیدشید یا آدینه : جمعه
Friday = Fri + day
Fri = Frig = day of Venues = Venues = ناهید